چی میشه شبیخون  بزنه ، ماه من و تو 

خورشید و برش داره ، سر راه من و تو 

 

 

تا فاصلمون یک قدمه تا به ستاره 

کاری بکنه ، فرصت کوتاه من و تو 

 

 

هر روز مث روزیه که مثل شبا بود 

این عاقبت بخت سحرگاه من و تو 

 

 

کم سر به سر عشق بذاریم ، بذاریم! 

شاید که بذاره بشه دلخواه من و تو 

 

 

اینجا همشون دشمن خونی ، نه کسی نیست ! 

جز حلقه ی هر دار هواه خواه من و تو 

   

 

دل بسته چه بد جور به هر کوچه ی بن بست 

وا میشه ! گره از دل گمراه من و تو؟!  

 

 

  از شاخه ی هر حنجره جز رنج نچیدیم 

این هم ثمر اون همه ی آه من و تو 

 

 عشق از نفس افتاد ، بیا در بزنیم 

تا کینه سر داره ، بهش سر بزنیم 

 

 

من عمریه ، آزاده اسیرت شده ام 

از هم دلمون ، دل نکنه پر بزنیم 

 

 

تا وا نشده رشته ی بی تاب یقین 

باید گره ای کور ، به باور بزنیم 

 

 

اونجاست قیامت ، قدم آهسته بزن 

تا فاصلمون ، خوابه یه معبر بزنیم

 

 

تقدیر به تکرار رسیده که نوشت 

جای  پراگر، ما همه پرپربزنیم